بررسی اثر بخشی درمان نوروفیدبک بر اختلالات اضطرابی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان نوروفیدبک بر اختلالات اضطرابی بود. طرح پژوهش حاضر از نوع نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل مي¬باشد. جامعه آماری پژوهش شامل كليه افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی استان تهران بودند. شرکت کنندگان نمونه آماری 40 نفر بودند که که به روش نمونه گیری در دسترس از مرکز روانشناختی کوشان در استان تهران بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه 20 نفره ی آزمایش و کنترل قرار گرفتند.سپس آزمودنی ها در مرحله ی پیش آزمون به پرسشنامه ی اضطراب صفت – حالت اسپيلبرگر(STAI) پاسخ دادند و جلسات نوروفیدبک در 25 جلسه نیم ساعته به صورت هفته ای 3 بار برای آزمودنی ها انجام شد و سپس از آزمودنی های پژوهش پس آزمون گرفته شد. تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد نشان كه با 95 درصد اطمينان مي توان گفت درمان نوروفیدبک به صورت معنادار باعث کاهش اختلالات اضطرابی در بین آزمودنی ها شد (05/0<p).
مقدمه
امروزه با صنعتی شدن کشورها اختلالات روانپزشکی من جمله اضطراب در افراد رو به افزایش است. اضطراب یک جز طبیعی و غیر قابل اجتناب در زندگی هر فرد است و در بر گیرنده ی تغییرات جسمی، روانی و رفتاری می باشد که در رویارویی با تهدید و خطر به طور خودکار رخ می دهند. اختلالات اضطرابی رایجترین مشكلات سلامت روان در سراسر جهان هستند. این اختلالات، با اختلال در عملكرد، کیفیت پایین زندگی و افزایش هزینه های بهداشت و سلامتی همراه می باشند (پرزپینار و همكاران ، 2017). در ایالت متحده آمریكا سالانه بیش از 40 میلیون نفر به آن مبتلا می شوند و از هر چهار نفر، یك نفر با آن درگیر است (مورگان و هاف ، 2011) موسسه ملی سلامت روان نیز در سال 2009 میزان شیوع اختلالات اضطرابی را در یک دوره ی 6 ماهه 18 %گزارش گرده است که زنان درصد بالاتری از اختلالات اضطرابی را به خود اختصاص می دادند. آمار هشدار دهنده ی اضطراب، بیانگر نوعی شیوع نوگرایانه این اختلال در سطح جهان می باشد ؛ به طوری که قرن بیستم عصر اضطراب نامیده شده است، این در حالی است که تنها یک سوم افرادی که اضطراب دارند تحت درمان قرار گرفته اند (تلو برنابا و همکاران ، 2011). مهم ترين اختلالات اضطرابي اختلال اضطراب فراگير ، هراس اجتماعي ، اضطراب جدايي و اختلال وحشت زدگي هستند؛ اختلال اضطراب فراگير به عنوان نگراني بيش از حد همرا ه با علائم فيزيكي و روان شناختي از جمله ضعف در تمركز، بي خوابي و تنش عضلاني تعريف شده است؛ هراس اجتماعي عبارت است از ترس مداوم و شديد از تحقير و خجالت كشيدن در موقعيت هاي اجتماعي نظير صحبت كردن در مقابل جمع؛ اضطراب جدايي يعني ترس بيش از حد نسبت به جدايي از افراد مهم مانند والدين و مراقبان و اختلال وحشت زدگي، حملات تكراري و غیررمنتظره اضطراب شديد كه به طور ناگهاني شروع شده، به سرعت به اوج مي رسند و شامل علائم9 جسماني از جمله تهوع و تپش قلب هستند(انجمن روانپزشکی آمریکا ، 2013). یافته های مطالعه ی سارن و همکاران (2008.) نشان داد اختلالات اضطرابی مزمن می توانند میزان مرگ و میر به علل قلبی- عروقی را افزایش دهند. پژوهش کابزانسکی (2009 )نیز بیانگر ارتباط معنی دار بین اضطراب و پرفشاری خون می باشد. مطالعات راماکرز و همکاران (2013)، مارتینز و همکاران (2013 ) و استفانو و همکاران (2013) همگی حاکی از آن است که که اضطراب سبب تسریع ایجاد آلزایمر و پارکینگسون می شود (راماکرز و همکاران، 2013).
از درمانهای مورد استفاده در اختلالات اضطرابی، نوروفیدبک اسببت که تلاش می کند از طریق ثبت پاسخهای الکتریکی و ارائه پسخوراند به آزمودنی، خودنظم جویی را آموزش دهد (سیلسه پور و همکاران، 2015) و به مغز کمک می کند تا خودش را تنظیم کرده و نارسایی عملکردی خود را برطرف سازد (معین، اسدی و امیری، 2018). نوروفیدبک یکی از روشهای ویژه پسخوراند زیستی و مبتنی بر امواج الکتریکی مغز است و از امواج مغزی ب هعنوان پسخوراند بهره میبرد، این مداخله بر اساس دیدگاه رابطه ذهن-بدن شکل گرفته است و بر توانایی ذهن در انعطافپذیری، تغییر و بهبود تاکید می کند.. نوروفیدبک نظام آموزشی جامع برای بیماران است که باعث ایجاد تغییرات، تقویت، تعدیل و افزایش کارایی سلولهای مغزی می شود. نوروفیدبک نوعی فنآوری است که به بیمارانی که به رواندرمانی و توانبخشی ادراك و شناخت نیاز دارند و یا کسانی که در مهارتهای ذهنی ضعیف هستند، کمک می کند. درواقع در نوروفیدبک بیماران یاد می گیرند چگونه تغییرات متابولیک مغز خود را تقویت کنند تا به کاهش و یا محدودیت در مصرف دارو منجر شود (آذرنگی ورحمانیان، 1393).اساس درمان نوروفیدبک مبتنی بر این نظریه است که امواج مغزی می توانند شرطی سازی شوند؛ بدین ترتیب، نوروفیدبک، مغز را بر اساس اصول شرطی سازی کنشگر، و اندازه گیری و پردازش بی وقفه فعالیت الکتریکی با استفاده از الکترودهای پوستی، آموزش می دهد (باراندیس ، 2011) در مجموع، نوروفیدبک نوعی پسبخوراند زیسبتی است که با مهار امواج مغزی و ارائه یک سبگنال پسخوراندی، خودمهارگری عملکرد مغز را به افراد آموزش می دهد (مرزبانی و همکاران، 2016). در این روش سنسورهایی تحت عنوان الکترود در پوست سر فرد قرار داده می شود تا فعالیتهای الکتریکی مغز را به صورت امواج مغزی و در قالب بازیهای رایانه ای یا فیلمهای ویدیویی به فرد ارایه کند، هدایت بازی یا فیلم از طریق امواج مغزی و دریافت پاداش امکان کسب مهارتهای خودکنترلی و خود-تنظیمی را برای افراد دارای اختلالات اضطرابی فراهم می کند. نوروفیدبک از طریق آموزش خود-تنظیمی با استفاده از شیوه های تقویت کنشگر یا عامل که برگرفته از رویکرد رفتار درمانی است برای افراد به کار برده می شود، هدف نوروفیدبک کاهش نشانه ها از طریق هدف قرار دادن الگوهای نامتعارف فعالیتهای عصبی مغزی است. آموزش خود-تنظیمی مهمترین عامل برای رسیدن به اهداف خواسته شده است. ایده اصلی و پشتوانه نظری نوروفیدبک بر این استوار است که فرد از طریق فعالیت شرطی سازی شده می تواند فعالیتهای مغزی خود را در کنترل داشته باشد و الگوهای نامتعارف فعالیتهای عصبی مغزی خویش را هدایت کند، این الگوهای نامتعارف امواج مغزی از طریق کاهش امواج آهسته (تتا) و افزایش امواج سریع (بتا) در افراد مضطرب به واسطه مداخله نوروفیدبک اتفاق می افتد (کورتس و همکاران ، 2016؛ هنریخ و همکاران ، 2016).در این روش وقتی فرد بـه طور ارادی تغییراتی در فعالیت مغز ایجاد می کنـد، پـاداش هـای بینایی یـا شـنوایی دریافت می کنـد( بدیــن صورت که پس از اتصال الکترودها بــه سر و گوش ها، ازفــرد خواسـته می شود یک بازی رایانه ای را انجـام داده و یـا فیلمی را تماشا کنـد در همیـن زمـان از طریـق نـرم افـزار دسـتور اصلاح دامنـه امـواج مغـزی بـه مغـز ارسـال می گردد. هـر زمان که مغز بتوانند وضعیت مناسب را دردامنـه امـواج مـورد نظـر ایجـاد کنـد، بـه کـودک سـریع پـاداش داده می شود (پرینسلو و همکاران ، 2018).
در زمینه ی اثر بخشی درمان نوروفیدبک بر اختلالات اضطرابی پژوهش های متعددی انجام شده است. به عنوان مثال حمید و آذر دست (1399) اثر بخشی درمان نوروفيذبك بر اضطراب كاركنان شركت نفت و گاز كارون مورد بررسی قرار دادند و نشان دادند این درمان بر اضطراب تاثیر گذار است.نائينيان و همکاران (2012) نشان دادند که تأثير نوروفيدبک در کاهش نشانه هاي اختلال اضطراب فراگير به طور معني داري بيش از دارودرماني بود .آلینو کاستا و همکاران (2016) اثر بخشی نوروفیدبک در کاهش اضطراب و ویلانووا و همکاران (2011) کارايي آن را در کاهش فلش بک، کابوس، کم خوابي، نااميدي، تنش و حساسيت نشان دادند.اورکي و همکاران (2016) تأثير نوروفيدبک در کاهش اضطراب زنان مبتلا به دردهاي مزمن شکمي را به اثبات رساندند.
روش پژوهش
طرح پژوهش حاضر از نوع نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل ميباشد. جامعه آماری پژوهش شامل كليه افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی استان تهران هستند. شرکت کنندگان نمونه آماری 40 نفر بودند که که به روش نمونه گیری در دسترس از مرکز روانشناختی کوشان در استان تهران بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه 20 نفره ی آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ملاك هاي ورود شامل تشخیص اختلالات اضطرابی به وسیله ی مصاحبه ی بالینی و پرسشنامه، دامنه سني بين 20تا 50 سال و تمايل و رضايت آگاهانه براي مشاركت در پژوهش بود.ملاك هاي خروج : عقب ماندگي يا تشخيص اختلالات روانشناختي ، تشخيص وابستگي به مواد و یا حضور همزمان در دوره ی درمانی دیگر بود.
ابزار پژوهش
الف) نوروفيدبک: طرز کار دستگاه به اين ترتيب است کـه الکترود يا الکترودهايي بر اساس پروتکل درماني منطبق با مشکل فرد بر اساس نظام بين المللي ٢٠-١٠( شکل 1) روي پوسـت سر و لاله هاي گوش بيمار توسط چسب مخصوص چسبانده مي شود. سپس با کمک تجهيزات رايانه اي و بر اساس دامنه ي امواج مغزي فرد (که به ميکروولتμV سنجيده مي شود)، يک فيدبک ديـداري يـا شـنيداري (معمولاً در قالـب يک بـازي، تصوير و يا صوت کامپيوتري)، به فرد ارائه مي شود. فرد طي مراحل بـالاتر درمي يابد کـه مي تواند با استفاده از امـواج مغزي اش، اين بازخوردها را کنترل و تنظيم کند. تداوم اين فرايند باعث بروز تغييراتي در وضعيت امواج مغـزي و بهبـود نابهنجاريهاي آن مي شود (هاموند[1]، 2007).
شکل 1- محل قرارگیري الکترودهای نوروفیدبک بر اساس سیستم بین المللی (10-20)
ب)پرسشنامه اضطراب صفت – حالت اسپيلبرگر(STAI): اين پرسشنامه توسط اسپيلبرگر، گورساچ و لوسين (1970) تدوين و اعتباريابي شده است و داراي دو مقياس حالت و صفت اضطراب است که هرکدام داراي ۲۰ عبارت مي باشند. اضطراب حالت با برانگيختگي دستگاه عصبي خودمختار همراه است و وابسته به موقعيتهاي خاص بوده، درحالي که اضطراب صفت يک ويژگي پايدار شخصيتي است که مربوط به آمادگي و تمايل افراد به تجربه ي اضطراب مي باشد. در مقياس اضطراب حالت يا موقعيتي، آزمودني شدت احساس خود را در زماني خاص در يک مقياس ۴ درجه اي (اصلاً، تا حدي، متوسط و خيلي زياد)، نشان مي دهد و در پاسخ به مقياس اضطراب صفت يا خصيصه اي، آزمودني احساس خود را به طورکلي در يک مقياس ۴ درجه اي (تقريباً هيچوقت، گاهي، غالباً و تقريباً هميشه)، نشان مي دهد (فتحی آشتیانی و داستانی، 2009). پايايي مقياس اضطراب حالت، ۹۱/۰ و اضطراب صفت، ۹۰/۰ و براي مجموع آزمون، ۹۴/۰ گزارش شده است و با استفاده از شيوه ملاکي همزمان روايي آزمون مورد تأييد مي باشد ( پناهی شهری، 2014).
روش اجرا
در اين پژوهش، منظور از نوروفيدبك، استفاده از روش تکقطبي و نصب الكترود فعـال بـه نقطه ي PZ واقع در قسـمت مركزي لوب پريتال، ميباشد. در پژوهش حاضـر، ابتدا از هر دو گروه به وسیله ی پرسشنامه اضطراب صفت – حالت اسپيلبرگر(STAI) پیش آزمون گرفته شد. پروتکـل درمـاني آلفا/تتای جلسات نوروفیدبک در 25 جلسه نیم ساعته به صورت هفته ای 3 بار برای آزمودنی ها به کار برده شد كـه در خصـوص تمام آزمودنيها ثابت بود. آلفا/تتا يک شاخص بين هشياري و خواب بود و پروتکل آلفا/تتا يکي از رايجترين آموزشهاي نوروفيدبک جهت کاهش اضطراب است (گروزیلر ، 2009 ).در جلسه ي نخست، آزمودنيها جهت آشنايي، توضيحاتي درباره ي ارتباط بين دستگاه نوروفيدبک و بدن، رايانه و صداي بازخورد، نحوه ي تصويرسازي ذهني و تنفس ديافراگمي دريافت کردند. فرکانس آلفا در طيف ٨ الي ١١ هرتز و فرکانس تتا در طيف ٥ تا ٨ هرتز تعيين شد. در جلسات اول، دامنه آلفاي بالاتر از ١٢ ميکروولت سرکوب مي شد و از طرف ديگر دامنه فرکانس تتا تقويت مي گرديد تا زماني که متقاطع مي شدند؛ يعني سطح دامنه فرکانس آلفا پايينتراز سطح دامنه فرکانس تتا قرار مي گرفت. در هر جلسه ي درماني، بيمار بر صندلي راحتي مينشست و الکترود فعال در ناحيه ٢ PZبه همراه اتصال مرجع به لاله ي گوش چپ صورت مي گرفت و ٣ الکترود گراند هم به گوش راست متصل مي شد؛ افزايش باند آلفا با افزايش منظم فيدبک صوتي همراه بود. پس از اتمام جلسات مربوط به درمان نروفیدبک از آزمودنیهای هردو گروه پس آزمون گرفته شد. در اين پژوهش، از تمامي افراد شرکت کننده، رضايت درماني جهت اجراي درمان گرفته شد و آزمودنيها با آگاهي و رضايت کامل در پژوهش شرکت کردند. همچنين، کليه ي اطلاعات بيماران به صورت محرمانه بود. در اين تحقيق از نرمافزار آماري spss برای تجزيه و تحليل اطلاعات استفاده شد. از شاخصهاي آمار توصيفي (مانند ميانگين و انحراف استاندارد) براي توصيف اطلاعات استفاده شد. برای بررسي آمار استنباطی آزمون تحلیل كوواريانس بكار گرفته شد.
یافتهها
جدول شماره 1– شاخص هاي توصيفي دو گروه در متغير اختلالات اضطرابی در پيش آزمون و پس آزمون
پیش آزمون پس آزمون | |||||||
گروه | آماره | اضطراب
حالت |
اضطراب
صفت |
گروه | آماره | اضطراب
حالت |
اضطراب صفت |
كنترل
|
ميانگين
انحراف استاندارد |
45/50
65/6 |
69/52
01/7 |
كنترل
|
ميانگين
انحراف استاندارد |
91/49
73/6 |
88/52 93/6 |
آزمايش
|
ميانگين
انحراف استاندارد |
65/54
84/7 |
73/51
62/6 |
آزمايش
|
ميانگين
انحراف استاندارد |
09/47
31/6 |
40/42 96/5 |
جدول شماره 2- نتايج آزمون – اسميرنف در مورد پيش فرض نرمال بودن توزيع نمرات
نرمال بودن توزيع نمرات | گروه ها | کلموگروف ـ اسميرنف | گروه ها | کلموگروف ـ اسميرنف | |||
آماره | معنی داری | آماره | معنی داری | ||||
اضطراب حالت | آزمایش | 20/0 | 32/0 | کنترل | 16/0 | 39/0 | |
اضطراب صفت | آزمایش | 26/0 | 28/0 | کنترل | 16/0 | 19/0 | |
همانگونه كه در جدول مشاهده ميگردد، فرض صفر براي نرمال بودن توزيع نمرات دو گروه در متغير اختلالات اضطرابی تأييد ميگردد. يعني پيش فرض نرمال بودن توزيع نمرات در پيشآزمون و در هر دو گروه آزمايش و کنترل تأييد گرديد
جدول شماره 3. آزمون ام باکس برای بررسی مفروضه های ماتریس های کواریانس
آزمون باكس |
F | Df1 | Df2 | سطح معناداري |
542/14 | 854/0 | 20 | 000/7521 |
621/0 |
نتايج آزمون باكس نشان مي دهد كه فرضيه يكساني ماتريس هاي كواريانس برقرار مي باشد(621/0P=).
جدول شماره 4. آزمون لون برای بررسی مفروضه های همگنی واریانس خطا
متغير |
F | Df1 | Df2 | سطح معناداري |
اضطراب حالت |
794/0 |
1 | 38 | 452/0 |
اضطراب صفت | 391/0 | 1 | 38 |
511/0 |
نتايج آزمون لون نشان مي دهد كه مفروضه يكساني واريانس خطا برقرار مي باشد.
جدول 5 . نتايج آزمون آنکوا براي بررسي تفاوت گروه ها در متغيراختلالات اضططرابی
منبع تغييرات |
متغير | مجموع مجذورات | درجه آزادي | ميانگين مجذورات | مقدار F | معني داري |
گروه |
اضطراب حالت |
85/38 |
1 |
85/38 |
68/10 |
004/0 |
گروه | اضطراب صفت | 73/49 | 1 | 73/49 | 01/13 |
002/0 |
نتايج مانكووا نشان مي دهد كه با كنترل پيش آزمون ، نتايج پس آزمون براي اختلالات اضطرابی مورد بررسي در بين گروه هاي مطالعه تفاوت معني داري دارد و با 95 درصد اطمينان مي توان گفت ميانگين گروه آزمايش و كنترل در متغیر اختلالات اضطرابی متفاوت است.
بحث و نتیجه گیری
يافته هاي پژوهش حاضر مؤيد آن است که نوروفيدبک به عنوان يک تکنيک درماني روانشناختي، به طور معني داري اضطراب (حالت و صفت) را در ازمودنی ها کاهش داده است . مطالعات هاموند (۲۰۰۵)نائينيان و همکاران(2012) ، اورکي و همکاران(1395) و آلينو کاستا و همکاران [1](۲۰۱۶ ،(اثربخشي نوروفيدبک در کاهش اضطراب را تأييد کرده اند و همسو با پژوهش حاضر هستند (هاموند، 2005؛ نائینیان، 2012؛ آلینو، 2016؛ اورکی، 2016).درواقع در اين پژوهش، نوروفيدبک با افزايش توليد امواج مغزي آلفا، منجر به کاهش اضطراب بيماران شده است.
در همین راستا اوانز[2] (2007) نشان داد که اضطراب با کاهش قدرت آلفای لوب پیشانی راست در اغلب موارد همبستگی دارد و بتای 19-30 در پیشانی راست یا چپ با اضطراب و بیقراری در ارتباط است. همچنین، مور[3](2000) با مرور تحقیقات نشان داد که در درمان اختلالات اضطرابی با نوروفیدبک که آموزش افزایش آلفا/ تتا اثری بیشتر از دارونما دارد و درمانی مؤثر و پایدار برای کاهش اضطراب در اختلالات اضطرابی قلمداد می شود. نتایج همچنین نشان داده اند که نوروفیدبک با هدف قرار دادن امواج قطعه پیشانی مغز و افزایش تقارن نیمکره ای در کاهش اضطراب اجتماعی اثربخش بوده است (اوانز، ، 2007؛ ماسکویتچ و همکاران[4] ،2011 ؛ فیشر[5]، 2010). غیور کاظمی و همکاران (1395) نیز نتیجه گیری کردند که در مراجع دارای اختلال شدیدتر اضطراب اجتماعی که احتمالاً مقاومت بالایی برای اجرای تکنیکها و رویارویی با موقعیت اضطرابی داشت، نوروفیدبک در مراجع انتظار تغییر ایجاد کرده و باعث شد که وی به سوی مواجهه با موقعیتهای اضطراب آور برود و با کاهش علائم اضطرابی اش بهبود پیدا کند.
نوروفیدبک، برای مغز انسان مانند یک آینه عمل می کند. ما هرروز با نگاه کردن به آینه متوجه نقایص و اشکالات موجود در ظاهر خودمان می شویم. درواقع آینه ما را نسبت به وضعیت ظاهریمان و عیب و نقصهای احتمالی موجود در آن آگاه می کند. این آگاهی و شناخت به ما کمک می کند تا در جهت رفع نقصهای موجود در وضعیت ظاهری خود اقدام کنیم. نوروفیدبک دقیقاً برای امواج مغزی و عملکردهای فیزیولوژیک مغز ما به عنوان یک آینه پیشرفته عمل می کند. نوروفیدبک با استفاده از ابزارهای الکترونیک پیشرفته و کامپیوتر به ما کمک می کند تا ازآنچه در مغز ما در حال رخ دادن است آگاه شویم. نوروفیدبک، واکنشهای فیزیولوژیک نهفته در مغز انسان و امواج مغزی که هرلحظه بر وضعیت رفتاری و عملکردی ما اثرگذارند را ثبت می کند و بعد آنچه در همان لحظه در مغز انسان در حال اتفاق افتادن است را کاملاً دقیق، روشن و واضح روی صفحه نمایشگر به تصویر می کشد. به طورکلی میتوان گفت ازآنجایی که نوروفیدبک علاوه بر تأثیر درمانی، تلقین و باور به بهبود یافتن در فرد ایجاد می کند(نائینیان و همکاران،2012) ، درواقع با ایجاد انتظار بهبود در افراد باعث می شود که این افراد با این باور که نوروفیدبک اثرات مثبتی داشته، با اعتمادبه نفس بیشتری با موقعیتهای اضطرابی خود روبه رو شوند و تجربیات خود را بهتر تحلیل و تفسیر کنند و درنتیجه اجتنابشان کاهش بیشتری پیدا کند؛ بدین ترتیب نوروفیدبک ممکن است باعث کاهش اضطراب در آزمودنی ها شود.
نوروفیدبک با شرطیسازی امواج مغزی کمک می کند تا افراد واکنشهای روانی سازش یافته و مهارتهای کنترل حالتهای خلقی را بهتر به دست آورند و آشفتگیهای خلقی چون اضطراب و افسردگی را کاهش دهند. از این طریق افراد میتوانند با تمرکز بر انیمیشن ارائه شده در شرایطی خاص اضطراب و افسردگی خود را کاهش داده و با تکرار جلسات مدت زمان آرامش خود را افزایش دهند. در پروتکلهایی که بر کاهش اضطراب و افسردگی مؤثر می باشند، می توان مشاهده نمود که افراد بعد از حدوداً 5 دقیقه تمرین، آرامش را تجربه کنند. فرد مضطرب و افسرده می تواند پس از آشنا شدن با تغییرات فیزیولوژیک و عصبی خود با تمرین و تکرار آرامش خود را زیادتر کند، این روش ایمن و کاملاً بدون درد و درعین حال تابه حال هیچ ضرری از آن گزارش نشده است (هاموند، 2007).
در درمان نوروفیدبک فرد مضطرب و افسرده بهصورت هشیارانه و کاملاً ارادی یاد می گیرد که چگونه می تواند اضطراب و افسردگی خود را بدون هرگونه مواد شیمیایی کاهش دهد. در ادامه می توان به این نکته اشاره داشت که نوروفیدبک می تواند به فرد کمک کند تا با روشی ایمن وضعیت روانشناختی خود را کنترل و توانایی برخورد با اضطراب و افسردگی در طول زندگی روزمره را به دست آورد (موناسترا و همکاران[6]،2002 ) نوروفیدبک روشی برای یادگیری کنترل فعالانه و آگاهانه حالتهای مختلف امواج مغزی است. مبتکران این شیوه مدعی هستند با ارائه یک صوت یا تصویر خاص به ازای دریافت بازخورد از فعالیتهای نورونی مغز، میتوان امواج مغزی را به سمت فرکانس مطلوب هدایت نمود و الگوی فعالیت مغزی را تغییر داد. نوروفیدبک تکنیکی است که از بازخورد فعالیت الکتریکی مغز در حین شرطی سازی عاملی و در جهت اصلاح الگوهای امواج مغزی آشفته عمل می کند. درواقع نوروفیدبک از طریق شرطی سازی عاملی موجب افزایش همزمان ریتم حسی حرکتی مراجع یا امواج مغزی بتا در نقاط مغزی خاصی که فرکانس خوبی ندارند، می شود. این شرطی شدن موجب می شود تا در هنگامی که فرکانس ریتم حسی حرکتی یا بتا در حال افزایش است، امواج مغزی تتا در نقاط رایج کاهش یابد. این تغییرات در ابتدا برای مدت کوتاهی پایدار هستند ولی با انجام تمرینات و آموزش می توان این تغییرات را دائمی کرد (هاموند، 2011). بنابراین تنظیم امواج مغزی از طریق نوروفیدبک می تواند منجر به کاهش اضطراب در آزمودنی ها گردد.
این پژوهش با محدودیتهایی همچون محدود بودن جامعه آماری افراد مراجعه کننده به کلینیک کوشان، در دسترس بودن روش نمونهگیری و غیر تصادفی بودن آن اشاره کرد. این روش می تواند مانند دارودرمانی، رواندرمانی و سایر تکنیکهای درمانی و آرامش دهنده به افراد پیشنهاد گردد. این امکان وجود دارد که در کلینیکهای روانشناختی و روانپزشکی در کنار سایر روشهای درمانی به بیماران پیشنهاد گردد و حتی بهصورت ترکیبی با سایر روشها برای فرد انجام گیرد.
نتيجهگيری: به طور کلی یافتههای این مطالعه نشان داد که درمان نوروفیدبک بر اختلالات اضطرابی اثربخش بوده است. از یافته های پژوهش حاضر میتوان در راستای مداخلات بالینی در راستای کاهش مشکلات روانشناختی و افزایش سلامت روانشناختی مراجعین مبتلا به اختلالات اضطرابی استفاده نمود.